
سلام دوستان
ممنون که مثل همیشه اومدید و رفتید و اعتراضی به غیبت موجه ما نداشتید.همسر جان و بنده مثل مارکوپولو رفتیم و اومدیم تا بالاخره کا دندونامون درست شد.
عرضم به حضور مبارکتون که در همین رفت و آمد کیف همسر جان زده شد و مبلغ ناقابلی که از قضا باید به زخم جدی زده می شد رفت توی جیب آقا دزده که دمش گرم خیلی ماهرانه این کارو کرده بود ،خدا رو شکر بقیه ی چیزا رو برنداشته بود ،فقط یه سوال جدی مطرح شده برامون اونم اینه که این دزد محترم چرا بقیه ی چیزا رو با خودش نبرده،جا کارتی بود و کارت نبود فقط همین!یعنی کارت دیگه ی همسر و دسته چک و مدارک دست نخورده سر جاش بود .
خوب فدای سر خودم ،برده که برده حالا بشینم عزا بگیرم برای چی؟اون پول که دیگه بر نمی گرده اما من میتونم فکر کنم صدقه سر خودم و خونواده ام داره دلارهای مبارک ام رو خرج می کنه ای تو روحش!
الانم آرومم و خوشحالم که گره ای از کار فروبسته ی خلق باز شده و امیدوارم خدا گره های ما رو هم زودتر باز کنه تا مجبور به دزدی نشیم.
پ.ن.اگه دزد پولم اونی باشه که فکر می کنم آخر نامردی رو در حقم انجام داده.
پ.ن.دوستی ساده ی ما غیر معمولی شد
پ.ن. اشکال نداره نامردی می کنی خوب طبیعت تو این شکلیه باید باشی تا من فرق خوب و بد رو بدونم.
توی سطلم دزدی رو میندازم ،خوب نکن مریضی مگه؟